آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

تو خودخودمی

وقتی فکر می کنم میبینم چقدر توشبیه کودکیهای خودمی. انگاراومدی تا منو ازکوچه های خاک گرفته 30سال پیش عبور بدی.  دوباره صدای خنده های بچه های محله رو بشنوم.بوی بازیهای کودکی گرگمو گله میبرم قایم باشک پازل  خط خطی درودیوارهای اتاق  تنها فرقی که تو بامن داری دراینه که دیگه اخم کردن های مادرانه ترسی به دلت نمیذاره.  میشکنی ,خراب میکنی و راحت ازکنارهمه چی ردمیشی وانگار نه انگار واما کودکیهای من باهمه عشق مادرانه مادرم پرشده بود از همه جبروتهای عالم. اصلا انگار آدم بزرگای اونوقتا یه جور دیگه بودن. احترام عجیبی داشتن. حالا مفهموم تکراری این جمله که ماوالاه پامونو جلوی بزرگترمون دراز نمی کردیمو خوب میفهمم ا...
26 دی 1392

اولین اردو,اولین تجربه سفر دوستانه

دوشنبه 16دی ماه 92 یکی از اولین های زندگیته. اولین باریکه بادوستای کوچولوت رفتین اردوی تفریحی.  سرزمین عجایب اولش یکمی تردید داشتم. با اونهمه سابقه درخشانی که از بیرون رفتن و شیطنتهات به جا گذاشتی اما بابایی مثل همیشه که همه چی رو راحت واسون می گیره برخلاف من, اجازه رو صادر کردن. وپسر کوچولو واسه اولین بار تنهایی به اتفاق دوستای مهدراهی شد وخوش گذروند.  
17 دی 1392

تفریح زمستونی

جمعه شب بعد رفتن بابایی واسه انجام یه سری از کارهاش. تصمیم گرفتم بعد مدتها که تنهایی ودونفره باهم بیرون نرفتیم بریم خوش باشیم. راستش ازوقتی داری مهد میری و هوام سردتر شده ,پارک رفتن وپیاده روی دونفرمون تعطیل شده. تا اینکه دیشب..... ساعت حدودا 4از خونه رفتیم بیرون. ساعت 7برگشتیم.  اینم عکسهای خوشگلت. خوشحالم که بهت خوش گذشت. گذاشتم یه دل سیر بازی کنی.    کلوپ پاندا.زمستان 92         در آخرهم استعداد پسری که از دیوار راست بالا میرفت کشف شد. وقتی اومدی پایین گفتی دستام درد گرفتن. از مربی پرسیدم امکان اومدنش به کلاس هست , گفت هنوز زوده . از 5سال به بالا. فعلا در حد بازی...
7 دی 1392

ساده ترین یلدای تاریخ

تبدارشدن تنت همون یه شب بیشتر دوام نداشت. تا صبح  بالا سرت بودم  شب یلداکه به صبح رسید تب توام قطع شد. فرداشب قبل اومدن بابا , یهویی به سرم زد با یه شب تاخیر مراسم یلدا رو به ساده ترین شکل وبا کمترین تعداد مهمون برگزار کنم. الان عکستو می ذارم. خودتو ببین.یه پسر کوچولوی پرشر و شور. نمی دونم الان که بزگترشدی ,آرومترم شدی. اصلا اونهمه شیطنت رو یادت هست. اینم یه یلدای سه نفره. کرسی به سبک قدیم اما بی منقل و زغال ...
2 دی 1392
1